افشاگري پسر مسعود رجوي عليه سازمان منافقين

سامانه پيام كوتاه ((پيام رسون)) سامانه پيام كوتاه رايگان و نمايندگي سامانه پيام كوتاه در سايت پيام رسون

افشاگري پسر مسعود رجوي عليه سازمان منافقين

۱۴ بازديد

افشاگري پسر مسعود رجوي عليه سازمان منافقين

 

محمد رجوي پسر مسعود رجوي افشاگري بي‌سابقه‌اي درباره اقدامات و شكنجه‌هاي سازمان منافقين را در يك فايل صوتي منتشر كرد.

محمد (مصطفي) رجوي پسر مسعود رجوي اخيراً در يك فايل صوتي، افشاگري بي‌سابقه‌اي عليه سازمان منافقين انجام داده و از شكنجه‌شدن و آزار و اذيت خودش و تعدادي از نيروهاي منتقد سازمان ، توسط منافقين خبر داده است.

محمد رجوي چند سال پيش به‌دليل اعتراضات و انتقادات تندي كه عليه سازمان منافقين بيان مي‌كرد ، توسط نيروهاي اين سازمان بازداشت و به مكاني نامعلوم برده مي‌شود و پس از بازجويي و شكنجه ، مدتي بعد از زندان آزاد شده و به خانه‌اي امن در اردوگاه اشرف منتقل مي‌شود تا تحت‌الحفظ بماند و سازمان بتواند در مدتي مشخص براي وضعيت او ، تعيين تكليف كند.

محمد رجوي پس از انتقال به خانه امن سازمان منافقين ، موفق مي‌شود كه در يك فايل صوتي ، به‌صورت مخفيانه وضعيت خود را ضبط و فايل را براي يكي از دوستانش در سازمان كه او هم منتقد رفتارهاي سازمان بوده ، ارسال كند. محمد رجوي به وي اعلام كرده بود كه "اينها  قصد دارند مرا از بين ببرند ، در صورتي كه خبري از من نيافتي و مطئن شدي كه مرا كشته‌اند ، اين فايل را منتشر كن".

حالا بعد از چند سال ، فرد مورد اعتماد پسر مسعود رجوي ، به‌دليل عدم اطلاع از وضعيت دوست صميمي‌اش ، فايل صوتي افشاگري وي عليه سازمان منافقين را منتشر كرده است.

 

صداي محمد رجوي ، پسر مسعود رجوي

وي در اين فايل صوتي كه چندسال پيش و قبل از اينكه سازمان منافقين اردوگاه اشرف را ترك كند ، ضبط شده است ، از سه روز حبس و شكنجه خود خبر مي‌دهد و مي‌گويد : بر اثر اين شكنجه و حبس رواني شده‌ام.

وي در اين افشاگري مي‌گويد : "رهبران مجاهدين براي سفيدسازي جرائمي كه در حق من مرتكب شدند ، من را وادار به نوشتن اعترافات دروغين عليه خويش نمود‌ه‌اند".

 

* محمد رجوي؛ تنها بازمانده عمليات بزرگ "ضربه زعفرانيه"*

روز 19 بهمن ماه سال 1360، وقتي خانه تيمي موسي خياباني يا همان مركز فرماندهي ترورهاي منافقين در تهران ضربه خورد ، خياباني كه نفر دوم سازمان منافقين بود ، به‌همراه اشرف ربيعي همسر مسعود رجوي و حدود 20 نفر ديگر از نيروهاي رده‌هاي بالاي سازمان در جريان درگيري با نيروهاي امنيتي سپاه پاسداران كشته شدند.

آن عمليات يك بازمانده هم داشت و آن هم كودكي بود كه در تصوير بالا در آغوش شهيد لاجوردي است. «مصطفي رجوي» فرزند مسعود رجوي سركرده منافقين تنها بازمانده اين عمليات بود كه با فداكاري يك پاسدار نجات يافت. شهيد لاجوردي دادستان وقت تهران، در حالي‌ كه مصطفي رجوي را در آغوش داشت ، در مقابل دوربين صداوسيما به توضيح عمليات پرداخت و خطاب به پدربزرگ كودك (پدر مسعود رجوي) ، گفت كه براي تحويل گرفتن كودك مي‌تواند به دادستاني مراجعه كند.

مصطفي رجوي به پدربزرگش در مشهد تحويل داده شد و منافقين به‌دستور مسعود رجوي بعد از چند سال او را به‌صورت پنهاني از كشور خارج و به فرانسه منتقل كردند. مصطفي بعد از ورود به فرانسه در تشكيلات منافقين به نام "محمد رجوي" شناخته مي‌شد. وي در همان‌جا تا مدتي تحصيل كرد تا اينكه با دستور پدرش به پادگان اشرف در عراق منتقل شد.

بعد از شكست سنگين منافقين در عمليات مرصاد و در زمان جنگ كويت، رجوي به ‌بهانه خطر جنگ براي كودكان، آنها را از خانواده‌ها جدا كرد و به اروپا برد و در پانسيون‌هاي متعلق به سازمان نگهداري كرد. سال‌ها بعد زماني كه پادگان اشرف با بحران نيرو مواجه بود ، اين بچه‌ها را كه عموماً در دوره پايان نوجواني بودند به اشرف بازگرداند. در اين‌ بين ، محمد را هم كه هيچ‌گاه دلش نمي‌خواست به پادگان اشرف در بيابان‌هاي عراق برود ، همراه آنها به اشرف برد.

حضور محمد (مصطفي) رجوي در پادگان اشرف يك استفاده بزرگ براي مسعود رجوي داشت و مي‌خواست بگويد "من استثنايي قائل نيستم و پسر خودم را هم به پادگان اشرف آوردم". محمد با ورود به پادگان اشرف آن‌چنان ناراضي بود كه از همان روزهاي اول سر ناسازگاري گذاشت و سركردگان رده‌ بالاي سازمان نيز براي پنهان كردن نارضايتي وي از مناسبات فرقه‌اي درون منافقين و اختلاف با پدرش او را در خانه‌اي جدا در پادگان اشرف جاي‌ داده بودند و انواع و اقسام امكانات را با اين هدف كه وي را راضي نگه‌دارند ، در اختيارش گذاشتند.

فرزند رجوي كه از بريدگان سازمان به‌‌حساب مي‌آيد ، يك بار با همراهي چند تن از دوستان هم‌سن‌وسال خودش همراه با يك خودروي سنگين نظامي شبانه به سيم‌خاردارهاي اطراف پادگان اشرف زد و در حالي‌ كه سعي داشت از سقف كاميون به آن‌سوي سيم‌هاي خاردار بپرد ، توسط يكي از محافظين دستگير شد. نفرات همراه محمد همگي به انفرادي منتقل شدند و به‌شدت تحت ‌فشار كتك و شكنجه قرار گرفتند اما وي صرفاً به محل اقامت خودش منتقل شد و آنجا محبوس ماند.

بعد از سقوط صدام و ورود آمريكايي‌ها به عراق ، ‌آمريكايي‌ها به‌سراغ اشرف و ساكنان آن نيز آمدند تا هم از وضعيت پادگان اشرف و هم ظرفيت ساكنان آن براي به‌كارگيري در عراق مطلع شوند ، اما به‌گفته اعضاي جداشده سازمان ، مترجم فارسي آمريكايي‌ها چند بار خواهان صحبت نظاميان آمريكايي با پسر مسعود رجوي شد اما با مخالفت شديد سركردگان سازمان روبه‌رو مي‌شد.

بعد از خروج منافقين از كمپ اشرف ، محمد رجوي با منافقين به ليبرتي منتقل شد و در مراحل انتقال به كشور آلباني ، از عراق خارج شد و به نروژ فرستاده شد. محمد در نروژ از يك ‌سو ديگر يك نوجوان نبود ، كه با فشار و محدودسازي سركردگان سازمان امكان صحبت كردن عليه تشكيلات منافقين را نداشته باشد ، از سوي ديگر نيز ترس از تصميم سازمان به حذف او كه البته براي منافقين مسئله دور از ذهني نيست و محمد نيز به‌دليل زندگي در اشرف با اين مسئله آشنايي كامل دارد ، باعث شد تا فقط چند بار آن‌هم به ‌صورت مختصر به انتقاد از سازمان بپردازد.

انتقادات او ، واكنش سازمان را به اين صورت دربرداشت كه شرايط راحت‌تري را براي زندگي او در نروژ فراهم كنند. از حقوق چند هزار دلاري ماهانه تا خرج بالاي تحصيلش دريكي از دانشگاه‌هاي معتبر نروژ از جمله امكاناتي بود كه سازمان براي ساكت كردن پسر رجوي پرداخت مي‌كرد اما اينها موجب نشد تا از انتقاداتش نسبت به سازمان و شكنجه نيروها ، دست بردارد.

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.